ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
برای دیدن زندگی نامه ی یون به ادامه ی مطلب بروید
یون بزرگ درجهان منزوی و در جمعیت بسیار کم است ، پس از سقوط یک تمدن بزرگ است . در سنین جوانی ، در حالی که بسیاری از کودکان با شمشیر چوبی بازی می شد و داشتن تفریح و بازی ، ابدیت محتوا به بررسی فن آوری و سقوط تمدن قبلی بود. تنها دوست اوبزرگتر خارپشت به نام امدر بود . این دو تقریبا جدایی ناپذیر بودند ، و بیشتر وقت خود را صرف کاوش در ویرانه های که ابدیت پیدا کرده بود . از طریق مطالعات و تحقیقات میدانی خود ، او را ازآرامگاه او اینترپیتر به این باشد که یک قهرمان کاهش یافته آموخته است. کنجکاوی از او بهتر کردم، و او می رفت تا آن را کشف بدون کهربا .آنچه او انداختهجهنم نامقدس در قالب یک فانتوم به نام گرگ و میش بود. با سحر خود ، گرگ و میش انداخته نور رندگ گروه ترکان و مغولان از هیولا و در مسیر خود را از سلطه ، نابود روستای ابدیت ، کشتن پدر و مادر خود را در این فرایند . ابدیت به سعی ولاینتی به مبارزه با گرگ و میش ، اما به سرعت و به آسانی شکست خورده است . گرگ و میش به جای کشتن ابدیت ، فلج دست راست خود و با یک طلسم آتش کور چشم راست او ، و او را کنار . پس از ارتش شهر خود به زمین با خاک یکسان شده بود ، ابدیت ماه را صرف جستجو برای عزیزترین دوست خود ، امیدوار است برای چیزی بیش از یک چهره دوستانه .در همین حال، فانتوم کنترل کل جهان ضبط شده بود، و ظلم و ستم خود را بلافاصله به ارمغان آورد درد و رنج و فقر به مردم . ابدیت ، احساسی که در از دست دادن پدر و مادر و ناپدید شدن مردیکه خیلی بزن توجه دارد خود را نابود شده ، به عهد انتقام و شروع به ساخت از سیبرنتیک اساسی برای رپور بازوی مرده و چشم خود را .با قدرت تازه کشف شده خود را وشهوت سیری ناپذیر برای انتقام ، ابدیت ضرب و شتم خود را در قلعه گرگ و میش است، که در آن حاکم خود اعلام کرد از بر تخت خود نشسته ، در انتظار ورود قهرمان باکهربا طلسم محدود در کنار او آغاز شد. پس از پاره کردن راه خود را به ورودیبه اتاق تاج و تخت ، ابدیت طنین پیچیدن صدا در صدا در داخل سر خود را ، ارائه او قدرت نهایی . بی توجهی صدا به عنوان یک ترفند بازی گرگ و میش ، ابدیت باز درب دوقلو و پا داخل . چه در انتظار او بیشتر از او می تواند مسئولیت رسیدگی بود .گرگ و میش کهربا برخوردار بود ، و با استفاده از او به عنوان سپر در برابر هجوم بی امان ابدیت . قادر به خود را به ضرر زن او را دوست داشت، و در برابر او ویران در تحقق که او در حال حاضر ، ابدیت تسلیم شد، و ضرب و شتم از عمر خود را دریافت کرد . ابدیت در آستانه مرگ ، یک بار دیگر شنیده ام صدای در داخل سر خود را ، ارائه او قدرت نهایی برای نجات خود و کهربا . نادانسته به او ، او نیز منتشر شده بود یکی دیگر از نهاد فانتوم شیطانی از قبر ، و با انتخاب کوچک ، او را پذیرفت . به زودی پس از آن، پاره پاره عظیم سوراخ در پیوستار فضا / زمان ، و دو خارپشت بهخلاء بین جهان مکیده شد ، که گرگ و میش رایگان به ادامه سلطنت خود را از ترور در جهان ابدیت .ابدیت از خواب بیدار شد تا خود را پیدا کنید در تاریکی ابدی . زمان در هیچ معنا و دقیقه تبدیل به هزاران سال . کهربا بود هیچ جا یافت می شود، و ابدیت خود را تقریبا به طور کامل به تنهایی . او آمد به دانستن صدای جدید در سر خود را به عنوان اوه ، فانتوم بسیار شبیه به گرگ و میش .
امید وارم خوشتون بیاید
سلام . خودت می فهمی چی نوشتی ؟ من که نفهمیدم لطفا معنی متنت رو برامون بنویس
من خودم کپیش کردم متنشو
اسمت چییه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یه سوال کوچول موچول دیگه . باهام دوست میشی؟؟؟؟؟؟؟
کجا زندگی میکنی؟؟
دختری یا پسری؟؟؟؟
بابا ایول !!!! یه سوال کوچول موچول . راجب اسمم ازم نمی پرسی؟؟؟
نه